گمنام - عشق اشک خون
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس به پیشباز آرای گوناگون برود، لغزشگاهها را بشناسد . [امام علی علیه السلام]
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ | یــــاهـو
اوقات شرعی

عشق اشک خون

تا بعد خداحافظ (دوشنبه 87/3/13 ساعت 9:39 صبح)

بسم رب شهدا و امام شهدا
من فعلا به دلیل امتحانات نمیتونم مطلب بزارم .پیشاپیش رحلت امام خمینی (ره) آزاد مردی که به دنیا درس آزادی و آزاده گی داد را به همه ی رهروان آن امام(ره)  و امام خامنه ای  تسلیت عرض می نمایم.
یا علی التماس دعا
خدا نگهدار


  • نویسنده: گمنام

  • نظرات دیگران ( )

  • قم شهر آسمانی (شنبه 87/3/4 ساعت 1:36 عصر)

    بسم رب المهدی الموعود

    تازه از قم برگشته ام اما انگار دستم هنوز به پنجره های ضریح بی بی معصومه (س) قفل مانده و باز نشده . پاهایم انگار هنوز روی خاک پاک جمکران برهنه به سوی آقا میروند . چشمم هنوز میبیند گنبد جمکران را و گوشم هنوز میشنود گریه های آیت الله بهجت را و لبهایم هنوز دعای فرج میخوانند و باامام زمانم دردو دل  میکنند  و قلب سردم هنوز گرمای حضور امامم را حس میکند . و بدنم فراموش نکرده عاشقی را که کنارم در صف نماز ایستاده بود و از شدت گریه شانهایش تکان میخورد و بدنم را تکان میداد و در حقیقت دلم را می لرزاند . و خونم فراموش نمیکند سه شنبه شب را که بر حیاط مسجد جمکران ریخت تا نتوانم وارد مسجد شوم و مرا که با هزاران امید آمده بودم برگرداند و راهیه درمانگاه کرد . و ذهنم فراموش نمیکند چهارشنبه شب و دعای توسل جمکران و عرض تسلیت شهادت زهرا (س) به فرزند عزیزش مهدی (عج) را که جانم به فدایش باد .
    یادم نمیرود کوه خضر را ، خیابان منتهی به جمکران را ، چاه جمکران  را و  نماز امام زمان و اشک ریختن و دردودل کردن را . .
    یادم نمی رود زندگیه ساده ،‏ توسل و توکل مردم قم را ، یادم نمی رود حجاب خواهران قمی را ، یادم نمی رود دختر بچه ای که با چادر مشکی سرسره بازی میکرد .

    چقدر شیرین بود دیدن دختر بچه ای که با چادر مشکی ،غرق در بازی های کودکانه خود بود تا  با بی حجابی غرق در دنیای پیرامون خود نباشد . دوست داشتم ساعت ها نگاه کنم به بازی های این بچه ها و به بچه های دیگری که شب روز نمیشناختند و برای کسب روزی حلال عریضه و دعا و فال میفروختند ، بچه های قانعی که حتی پول اضافه قبول نمی کردند .  غبطه میخورم به قناعت و صبر و عزت نفسشان و دورا دور با تمام احساس دست کوچکشان ر اکه یقینًا دست عنایت امام زمان (عج)  در دستشان است ر امی بوسم و غبطه میخورم زیرا محل کارشان که مسجد مقدس جمکران است و مشتریانشان که  زائران آقایند . . .   
    حال میفهمم که چرا معصومین (ع) اینقدر درباره ی قم حدیث گفته اند و حال میفهمم چرا وقتی در صحن حرم مطهر حضرت معصومه (س)‏وضو میگرفتم احساس میکردم وضویم ایراد دارد و در برابر آن همه طلبه ی دین که شغلشان شناخت و شناساندن دین است احساس بی ایمانی  و گناه میکنم .
    انشاالله که روزی من هم در قم زندگی کنم.

     


  • نویسنده: گمنام

  • نظرات دیگران ( )

  • شب (چهارشنبه 87/2/11 ساعت 10:27 صبح)

    بسم الله النور
    امشب تورا هزاران بار شکر میگویم بخاطر شب . بخاطر ظلمتش که چیزی جز نور نیست.بخاطر خانه هایی  که در شب  چون ستاره میدرخشند و نور آنها آسمان را پر کرده است.

    شرمنده ام از نشانه هایی که در شب قرار دادی اما مرا از  خواب غفلت بیدار نکرده .
    خدایا کیست که به آسمان شب  نگاه کند و تورا شکر نکند. کیست که ستاره های شب را نظاره کند و پی به قدرتت نبرد. کیست که با دیدن کهکشانهایت احساس حقارت و تواضع نکند.

    خدایا اگر شب نبود و تاریکیش کی مخفیانه به فقرا غذا میدادند؟  سخن میگفتند
    اگر شب نبود و سکوتش کی به دور از هیاهوی دنیا با تو  و به نماز می ایستادند؟

    اگر شب نبود و خلوتش کی برای تو اشک میریختند؟ اگر شب نبود و خواب شیرینش کی از شب زنده داریش لذت میبردند؟ اگر شب نبود و خواب دیدنش گناهکارانی چون من کجا مهدی فاطمه(س) را میدیدند؟ اگر لیلةُ القدر نبود کی طلب استغفار میکردند؟

    اگر لیلةُ الرغائب نبود کی برای آمدن منجی عالم دعا میکردند؟ همگان آشکار میشد؟
    خدایا تو شب را برای آرامش قرار دادی اما مگر میشود شب اگر لیلةُ المبیت نبود کی وفا داری و شجاعت علی (ع) بر عاشورا و شام غریبان را بیاد آورد و آرام بود؟

    چطور ما آرام باشیم در حالی که فرشته ها آرام و قرار ندارند؟ خدایا گویند یاد تو دل ها را آرام میکند .حیرانم چرا دلم وقتی تو را یاد میکند طوفانی میشود؟
    الهی شب زنده داری را به ما بده و از ما مگیر       

    آمین

     


  • نویسنده: گمنام

  • نظرات دیگران ( )

  • آیا این همان دنیایست که پیش چشم علی (ع) حقیر بود؟ (سه شنبه 87/2/10 ساعت 12:47 عصر)

    بسم رب الرازق
    خدای من یک دنیا گله دارم از این دنیا وقتی بر روی خاک این دنیا قدم میگذارم بخاطر مردمانی که اسیر این دنیا شده اند در مقابل تو احساس شرم میکنم .دنیایی که تو به بند گانت ارزانی داشتی اما بندگانت غرق در آن شده و تورا از یاد برده اند.دنیایی که زیبایی هایش بجای اینکه مردم را بیاد آورد که چه نعمتهایی به آنها عطا کرده ای مردم را مشغول خود کرده است.از دست این دنیادیگر به تنگ آمده ام دنیایی که دنیا پرستانش پهلوی مادرم را شکستند

    دنیایی که بچه های علی را بی مادر کرد
    دنیایی که بعد فاطمه برای علی زندان بود
    دنیایی که رقیه را بی پدر کرد
    دنیایی که زینب را بی حسین کرد
    همان دنیایی که کربلا را بپاکرد
    همان دنیایی که حسین ر اخون خدا کرد
    همان دنیای که به طفلان حسین آب نداد
    همان دنیایی که دستان علمدار را قطع کرد
    دنیایی که حسرت زیارت کربلا را بر دلم گذاشته
    دنیایی که مظلومانش را به خاک و خون کشیده اند و آه مظلومانشدنیا را پر کرده

    دنیایی که حرص دنیا طلبانش فقر بپا کرده
    دنیایی که حق در آن جایی ندارد

    دنیایی که انسانیت در آن فراموش شده
    دنیایی که عدالت در آن آرزو شده...........

    خدای من میدانم دنیا بی تقصیر است .اما سخت است باور کنم اشرف مخلوقات تو اسیر دنیایی شده که که تو برای آسایش به آنها عطا کردی اما آ‏نها تو را فراموش کرده

    و به دنیایت دل بسته اند........
    خدایا مرا از شر وسوسه های این دنیا نجات بده . خدایا پایان کار مرا در این دنیا شهادت قرار بده
    ربنا آتنا فی الدنیا حسنه

    خدایا با ظهور مهدی فاطمه(س) مارا در این دنیا بیش از این

    منتظر ظهور نگذار.
    الهی آمین بحق فاطمه(س)

     

     


  • نویسنده: گمنام

  • نظرات دیگران ( )

  • استجابت دعا (دوشنبه 87/2/9 ساعت 11:14 صبح)

    بسم الله
    امروز استادمان میگفت مدت زیادی بدنبال جواب این سوال میگشتم که چرا خدای رحمان بعضی وقتها دعاهایمان را مستجاب نمیکند.

     میگفت از علمای مختلف چیزهای مختلف شنیده ام اما جواب درستی که مرا قانع کند نشنیدم.
    تا اینکه در یکی از اشعار مولانا جوابم را یافتم و چقدر برایم جالب بود  و چقدر گریه کردم..........

    آری جوابم را یافتم اما جواب عجیبی بود:خداوند بنده هایش را دوست دارد  و دوست داردبه پیش او بیایند و تضرع کنند و با خدای خود حرف بزنند.

    به راستی که ما بنده ها عادت کرده ایم که هروقت مشکلی داریم یادمان می آید

    که خدایی هم داریم و تا چیزی نخواهیم با خدای خود خلوت نمیکنیم و  وقتی به خواسته هایمان رسیدیم در عین بی شرمی خدای

    خویش را رها و  فراموش میکنیم.
    خدای من میدانم بنده ی بدی هستم اما میخواهم از تو چیزی طلب کنم .

     نمیدانم چه بخواهم اما دوست دارم به بهانه ای با تو حرف بزنم.

    خدای من چقدر لذت دارد صدا کردنت ........
    خدای من در این چند خط چه بنویسم و از تو چه بخواهم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    آرزوی شهادت را بهانه کرده تا با تو حرف بزنم و از تو شهادت در راه

    خودت را میخواهم.و چقدر شهادت در راه تو شیرین است و چقدر شیرین تر

     میشود اگر در رکاب مهدی فاطمه (س) باشد.خدایا شهادت و وصال تورا

    میخواهم تا اگر بنده ی قدر نشناسی هستم و اگر با اجابت دعاهایم ربم را فراموش میکنم اینک بعد از استجابت این دعا دیگر نباشم تا تورا

     فراموش کنم.
    اللهم الرزقنا توفیق الشهادة فی سبیلک

    الهی آمین

     

     

     


  • نویسنده: گمنام

  • نظرات دیگران ( )

  • رسم گدایی (دوشنبه 87/2/9 ساعت 11:12 صبح)

    بسم الله
    خدای من ,اگر من خوب  بندگی بلد نیستم اما یقین دارم که تو خدایی

    و بنده نوازی 

     را خوب بلدی.
    خدای من گدایی هم بلد نیستم.اما تو آنقدر لطف داری که با تو

    راحت باشم و

     هرجور میتوانم بخوانمت.اما میخواهم گدایی

    در خانه ت را به من بیاموزی

    ,به من بیاموزی چگونه بخوانم تا اجابت کنی,

    خدای من به من یاد بده چگونگی

     تکلم با خودت را ,به من یاد بده بنده

     پیش خدایش باید چگونه باشد و چه بگوید .

     به من بیاموز ادب حضور در پیشگاهت را.
    خدای من بر قلب کوچک من نام خودت را حک

    کن و به من عطا کن قدرتی

    که به هرچه قلبم میگوید عمل کنم و قلبم

    را از شرک و ریا  برهان .خدای من

    اگر قلب کوچکم امیدی به وصال به دریای

     بی کران معرفت تو نداشت دیگر

    هدف و امیدی برای زنده ماندن نداشت.
    خدایا هر بار که قلبم میتپد بیادآر که قلبم باید حرم تو باشد

     و

    برای تو بتپد
    خدایا نمیگویم غیر تو در قلبم نیست اما دوست ندارم غیر تورا راه دهم.

    پس خدایا کمکم کن و قلبم را از امراض شیطانی نجات بده.

     


  • نویسنده: گمنام

  • نظرات دیگران ( )

  • بنده ی قدر نشناس (یکشنبه 87/2/8 ساعت 1:28 عصر)

    بسم الله

    خدای بزرگ و مقتدر من
    میدانم اگر تو رحیم و رئوف و بنده نواز نبودی مگر این این دست قدر و

     جرات این را داشت که درباره ی تو
    بنویسد یا مگر زبان قدرت داشت که نام توراببرد یا دل تورا یاد کند

     یا اشک برای تو بریزد.........؟
    خدای من تورا شکر میکنم که به من این اجازه را داده ای تا تورا شکر

     کنم و ترا بخوانم وبا تو صحبت کنم برایت اشک بریزم و بگویم:

     ان عبدک الضعیف الضلیل الحقیر المسکین......
    تا فریاد بزنم که تو خدای منی , خالق منی ,رب منی ,معبود منی,

    مقصود منی.....
    نمیدانم به که فخر فروشی کنم و به که بگویم چنین خدایی دارم؟

    زیرا به هرکس و هر جا و هر چه مینگرم چیزی پیدانمیکنم که

     مخلوق تو نباشد .همان بهتر که به کسی فخر نفروشم چون تو

     دوست نداری کسی به بنده هایت فخر بفروشد.خدای من تو چقدر خوبی.
    خدای من شرمنده ام حال که تو به من این افتخار را داده ای که

     بندگیت را کنم این منم که قدر این فرصت را نمیدانم و از خوبی و بزرگی

     ورحمت و رئوفیتت سوءاستفاده کرده و غرق گناهم . خدای من شاید

     چون میدانم که تو چقدر بزرگی و بنده نواز که اگر بدترین بندگانت

    تورا بخوانند لبیک میگویی.
    خدای من شرمنده ام از بدی های خودم اما هزاران بار

     تورا شکر میگویم.


  • نویسنده: گمنام

  • نظرات دیگران ( )

  • <      1   2      

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    سلام رفقا . . .
    زبان حال امام زمان (عج) با مدعیان عشق
    فضه خادم حضرت زهرا (س)
    غم فراق
    مولای من سلام
    خاطرات چفیه
    دایی عزیزم شهید کیوان میرشکاری سلام
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 0 بازدید
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدیدها: 76227 بازدید
  •   پیوندهای روزانه
  • پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی [105]
    [آرشیو(1)]

  •   درباره من
  • عشق   اشک   خون
    گمنام
    یه محیط مجازی برای اینکه یه بنده ی خدا برای خدا از خدا بخاطر خدا برای طلب بخشش از طرف خدا در پرتوی عنایات خدا به امید وصال خدا فقط برای خدا خدا خدا خدا.....بنویسه
  •   لوگوی وبلاگ من
  • عشق   اشک   خون
  •  فهرست موضوعی یادداشت ها
  • حرفهای من باخدا[9] . عشق اشک خون[2] . دردلی باشهدا .
  •   مطالب بایگانی شده
  • بنده ی قدر نشناس
    رسم گدایی
    استجابت دعا
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من





  • گلی از بهشت

    مجاهدت
    حب الحسین
    14معصوم
    مهدی
    کلام نو
    بچه شهید
    مدیر پارسی بلاگ
    پوتین خاکی
    و خدایی که در این نزدیکیست
    کوثر
    کبوترانه تا بام ملکوت
    حاج همت
    معبر
    عشق الهی
    خاشعات
    به خود آییم
    سرباز گمنام
    شمیم یار
    سخن دوست

  •  لوگوی دوستان من





  • . . . . . - به روز رسانی :  10:18 ص 102/12/22
عنوان آخرین نوشته : تصنیف صبحدم - محمدرضا شجریان










  •   آهنگ وبلاگ من